جهان بینی اسلامی، شهرهای دوران اسلامی را از شهرهای ماقبل آن (پارتی) متفاوت و متمایز کرده است. شهروند شهردوران اسلامی ، همچون روستایی و یا ایلیاتی معتقد به جهانبینی اسلامی، فرمانبردار احکام اسلامی، امام ، خلیفه و یا نمایندگان آنان است، بنابراین شهر دارای زندگی مستقل و خاص با مقررات و امتیازات متفاوت نبود و از این لحاظ تفاوتی بین شهر و ده (جز تفاوتهای ناشی از جمعیت ، استقرار دیوانها ، جامع و غیره) وجود نداشت و نقش دینی دوران اسلامی بر اهداف نظامیـ اقتصادی حکومتهای مستقر در آن شهر اولویت داشت.
فارغ از سبکهای مختلف ، سه عنصر مسجد، بازار و محله ، مشخصه شهر دوران اسلامی می باشد که به اختصار مورد بررسی قرار می گیرند :
مسجد : دولت اسلامی در شهر متولد می شود و با توجه به اینکه تشکیل این دولت برای اولین بار در « مسجد » صورت گرفت ، بنابراین وجود مسجد جامع به یکی از مشخصات اصلی شهر دوره اسلامی تبدیل می گردید. این امر تا آن حد اهمیت دارد که در دوران اولیه دولت اسلامی و قبل از تشکیل حکومتهای محلی ، سکونتگاهی به مقام شهر می رسید، که صاحب جامع باشد. مسجد جامع علاوه بر نقش دینی ، نقشهای سیاسی و اجتماعی بسیار قوی می یافت.
دولت اسلامی از مفاهیم آرمانی برادری ، برابری و نفی هرگونه تمایزات اجتماعی آغاز نمود و به سازمانی قاهر و مملو از تمایزات اجتماعی تبدیل شد. این تغییر و تحول نمود کالبدی نیز داشت و در مسجد ، بازار و محله بروز کرد.
تطور نمود کالبدی مسجد را در چهار دوره میتوان بررسی کرد :
دوره اول : مدت کوتاهی از صدر اسلام را شامل می شود که مسجد ساده و بیپیرایه بود و الگوی آن مسجدالنبی است. در این دوره مسجد در پر رفت و آمدترین نقطه شکل گرفت و با مصالحی مانند مصالح ساختمانهای پیرامون ساخته شد.
دوره دوم : عمدتاً حکومت بنیامیه را شامل میشود، در عین آنکه مسجد در رابطه کامل با قدرت اسلامی قرار داشت ولی در کنار خود دارالاماره را به عنوان مقر حکومت دارا بود و جامع در ارتباط مستقیم با شارع عام و بازار استقرار می یافت. در این دوره شهر جایی بود که دارای جامع باشد.
دوره سوم : خلافت عباسیان و تشکیل امپراتوری اسلامی را شامل میشود. در این دوره مسجد به طور کامل از دارالاماره جدا شد و مفاهیم فضایی کهندژ ، شارستان و ربض از نو زاده شدند. جامع به عنوان مکان اصلی اجتماعات مردمی، به کلی خود را از حکومت جدا کرد و از شکل ساده و بیپیرایه دوره اول و تا حدودی دوره دوم ، خارج شد ، با این حال هنوز شهر به جایی گفته میشد که دارای جامع باشد.
دوره چهارم : به ظهور حکومتهای قدرتمند محلی در دل امپراتوری اسلامی باز می گردد. در این دوره، در شکل و توزیع مساجد تغییرات بنیادین آشکار گردید. مسجد به مکانی به منظور خودنمایی حکومتها و با ظاهری پرشکوه و معماریهای یادمانی تبدیل شد. در این دوره، مدارس زیادی در جوار مساجد احداث گردید و هر سکونتگاهی با داشتن جامع لزوماً شهر به شمار نمیآمد.
بازار : ایجاد بازار و میدان در کشورهای مفتوحه توسط دولت اسلامی نقش اساسی به این دو عنصر در سازماندهی شهر دوره اسلامی داد به گونهای که با تقریبی نزدیک به یقین میتوان از بازار و میدان به عنوان عناصر اصلی شهر دوره اسلامی یاد کرد. بازار نیز مانند مسجد از شکل ساده شروع شده و به تدریج پیچیدگی فضایی و انتظام کامل مییافت. در واقع بازار نیز به عنصری برای خودنمایی حکومتهای محلی و منطقهای تبدیل گردید. بازار در دوره اسلامی مانند دوره ساسانی در میان شهر قرار گرفت و از میدان اصلی شهر (مقر حکومتی) به سوی باروی شهر امتداد پیدا کرد با این تفاوت که بازار به دور مسجد و مدرسه میچرخید.
راستههای مختلف بازار با توجه به عملکردشان در نزدیکی و یا با فاصلهای از مسجد قرار میگرفتند بدینترتیب : نخست بازار مهر و تسبیح فروشان، سپس بازار کتابفروشان و صحافان ، بازار پارچه فروشان و غیره تا بازار دباغان و رنگرزان ، که به علت آلودگی ، از مسجد فاصله زیادی داشتند.
محله : علیرغم اینکه در بدو تشکیل دولت اسلامی ایجاد قشربندی اجتماعی بر مبنای قوم، قبیله ، نژاد نفی میگردید ، اما در زمان تشکیل امپراتوری اسلامی، این محلهبندیها گسترش مییافت که مبنای آن برخلاف دوران ساسانی نه براساس نظام کاستی و طبقاتی بلکه براساس تفاوتهای قومی ، قبیله ای بود. در این دوره محلات در تضاد و تقابل با یکدیگر بودند و ارتباط محله با سازمان اجتماعی عشیرهای خود (جامعه شهری، روستایی و ایلاتی) بسیار بیشتر از رابطه آن با محلات مجاورش بود. هر یک از محلات مسجد، بازارچه ، مدرسه ، آب انبار، قنات و حمام خاص خود را داشت.
با توجه به وجود مشخصات مشترک مذکور در شهرهای اسلامی سبکهای مختلف شهرسازی در دوران اسلامی شامل سبکهای خراسانی ، رازی، آذری و مکتب اصفهان، مورد بررسی قرار میگیرد.
|
|